ترجمه مقاله

خازمی

لغت‌نامه دهخدا

خازمی . [ زِ ] (اِخ ) ابوالفضل خازمی یا حازمی . منجم احکامی بغداد است که از اجتماع کواکب سبعه در برج میزان سال 582 هَ . ق . حکم نمود که بادی شدید می وزد و تمام عالم خراب می گردد. اغلب به حکمش اذعان نمودند ودر افواه سائر گشت که مردم هلاک خواهند شد. شرف الدوله ٔ عسقلانی خازمی را تکذیب کرد چه وی مردی دقیق و باهوش بود و اعلام داشت که بهیچ وجه ضرری نخواهد رسید و اثری بروز نخواهد کرد و مردم را وعده داد بر اینکه در شب موعود که خازمی گفته است اندک نسیمی هم نخواهد وزید. مردم گوش نکردند و از ترس شروع بتهیه ٔ سرداب وزیر زمینهائی در زمین ها و اراضی سست و مغاره ها در بلاد کوهستانی کردند تا آنکه خود را از آن باد موعود حفظ نمایند. چون روز موعود که در ایام تابستان بود رسید بهیچ وجه نسیمی هم نوزید و حکم خازمی خطا شد و درهجو وی ابوالغنائم واسطی شعر گفت . (از گاهنامه ٔ طهرانی سال 1310 ص 61). و رجوع به جازمی ابوالفضل شود.
ترجمه مقاله