ترجمه مقاله

خازم

لغت‌نامه دهخدا

خازم . [ زِ ] (اِخ ) ابن محمدبن خازم ابوبکر القرطبی . از یونس بن مغیث و غیره حدیث نقل کرده است . ابن بشکوال گوید این مرد وافرالادب و قدیم الطلب در حدیث بود ولی در ضبط آنچنان دقت نمیکرد و در آنچه می شنید تخلیط می کرد من در مواردی بر او ایستادم که او در این موارد مضطرب بود. ابومروان بن السراج و محمدبن فرج فقیه او را ضعیف می دانند. ابوجعفربن صابر الحافظ المالقی نیز در تاریخش او را ضعیف می داند. وی در سنه ٔ 496 هَ . ق . درگذشت و آخر کس که از او روایت حدیث کرد محمدبن عبداﷲبن خلیل بود. (از لسان المیزان ج 2 ص 372).
ترجمه مقاله