ترجمه مقاله

خاست

لغت‌نامه دهخدا

خاست . (اِخ ) شهرکی است از نواحی بلخ اندر قرب اندراب بلخ . (ازمعجم البلدان ج 3 ص 388). منسوب به این نقطه خاستی است . (الانساب سمعانی ). در حدودالعالم (ضمیمه ٔ گاهنامه ٔ سال 1312) در ص 69 ذیل ناحیت ماوراءالنهر آید: «شهرکهائی اند بر حد فرغانه و ایلاق ، سامی سبرک ، شهرکی است خرم و آبادان ، برفکسوم ، حنح ، خاس ، شهرکهائی اند باکشت و برز بسیار» - انتهی . شاید خاس همین خاست باشد. در حواشی تاریخ سیستان مصحح از این ناحیت اسم برده و آن را در حدود سیستان تا غزنه حدس زده است . (تاریخ سیستان ص 339) : ابوالقاسم بعد از مفارقت ابوعلی با گوشه ای نشست تا رایات ناصرالدین به خاست رسید، روی به خدمت نهاد. (تاریخ یمینی نسخه ٔ خطی ).
ترجمه مقاله