ترجمه مقاله

خالد

لغت‌نامه دهخدا

خالد. [ ل ِ ] ((اِخ ) ابن مالک بن ربعی بن سلمی بن جندل بن نهشل بن دارم بن مالک بن حنظلةبن مالک بن زید مناةبن تمیم التمیمی النهشلی . این خالد در وفد کسانی است که در حق آنها آیه ٔ: «اًن الذین ینادونک من وراء الحجرات ». (قرآن 4/49) نازل شده است . صاحب الاصابه گوید: در کتاب نصوص صاعد ربعی خواندم (با اسنادی که صاعد ذکر کرده است ) از ابی عبیدة معمربن المثنی که گفت : قعقاع بن معبدبن زرارة مردی حلیم بود و به عمش حاجب بن زرارة در حلم شباهت داشت . روزی حاجب نشسته بود و شترهایش را نزد او آورده بودند که ناگاه خالدبن مالک النهشلی سوار بر اسب و نیزه در دست بر حاجب وارد شد و گفت : حاجب یا برقص یا ترا با نیزه میزنم . حاجب چون او را دید گفت : ای سفیه از من دورشو. خالد ابا کرد پس حاجب بناچار بایستاد و حالت رقص بخود گرفت . این امر چون به شیبان بن علقمةبن زرارة رسید گفت : خالد عم مرا استهزاء میکند؟ او را به منافرت خواهم خواند. بنوتمیم چون این بشنیدند به حاجب رساندند و حاجب نیز او را نهی کرد بعد قعقاع بن معبد و خالدبن مالک برای منافرت به نزد ربیعةبن حذار الاسدی رفتند. القصة بطولها... (از الاصابه ج 1 قسم 1 ص 97).
ترجمه مقاله