ترجمه مقاله

خالد

لغت‌نامه دهخدا

خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن معدان الکلاعی ، مکنی به ابوعبداﷲ. وی از زهاد عرب است . یزیدبن هارون میگوید: خالد به حال روزه درگذشت . ابن سعد سال وفات او را صد و سه و عفیربن معدان صد و چهار هجری قمری ذکر میکند. وی از ابی عبیدة ومعاذ و عبادة و ابی ذر و جز ایشان روایت میکند. ثوربن یزید از خالدبن معدان می آورد که وی گفت : هیچ انسانی نیست جز آنکه او را چهار چشم نباشد دو چشم سر و دوچشم سِرّ. با این دو چشم بنده امر آخرت را مینگرد، و چون خدا خیر کسی را بخواهد مر این دو چشم او را گشاده می گرداند و با آن به منظر غیب می نگرد و چون جز این خواهد چنین نکند. سپس آیه ٔ «ام علی قلوب اقفالها»(قرآن 24/47) را خواند. (از صفة الصفوة ج 4 ص 188).
ترجمه مقاله