ترجمه مقاله

خالد

لغت‌نامه دهخدا

خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن واشمة. وی از معتمدان عایشه در جنگ جمل بود و منزلتش در نزد عایشه بواسطه ٔ کمال عقل و فطانت و دیانت بسیاراو بود. او در پایان وقعه ٔ جمل نزد عایشه آمد و عایشه چون سراغ طلحه و زبیر را از او گرفت او گفت : هر دو کشته شده اند. عایشه گفت : خداوند آنها را رحمت کند.سپس خالد به عایشه گفت : از پیروان علی زیدبن صوحان نیز کشته شده است . باز عایشه گفت : او از مرحومان است . خالد چون این بشنید گفت : آیا ایزد تعالی این دو طایفه را که بر روی هم شمشیر کشیدند در ی» جا جمع میکند؟ عایشه گفت : رحمت سبحانی از هر چه تصور کنند وسیعتر است . خالد چون این شنید گمان در ضعف رای عایشه بردو به علی پیوست . (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 534).
ترجمه مقاله