ترجمه مقاله

خالد

لغت‌نامه دهخدا

خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن زبرقان ، از سلیمان المحاربی روایت می کند. ابوحاتم اورا نام می برد و می گوید وی منکر الحدیث است . ابن ابوحاتم می گوید: حمادبن عبدالرحمن الکلبی و جز او از اوروایت می کنند و از پدرم نیز حکایت شده است که وی صالح الحدیث بوده است . (از لسان المیزان ج 2 ص 376).
ترجمه مقاله