ترجمه مقاله

خالم

لغت‌نامه دهخدا

خالم . [ ل ُ ] (اِ) مار که بعربی حَیَّة خوانند. (برهان قاطع). مار که بگزندگی معروف است . (انجمن آرای ناصری ). مار. (فرهنگ جهانگیری ) (آنندراج ) :
همیشه تا بر اهل خرد محال نماید
که خارپشت بود درگه مساس چو خالم
مثال خالم بر شکل خارپشت حسودت
کشیده پوست ز تن باد و سر درون شکم گم .

ابن یمین (از آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) (جهانگیری ).


ترجمه مقاله