خالی گردیدن
لغتنامه دهخدا
خالی گردیدن . [ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) تهی شدن از چیزی . تَعَرّی . (منتهی الارب ) .
- خالی گردیدن سرای یا خانه ؛ بدون ساکن شدن آن .
- خالی گردیدن مجلس ؛ خلوت شدن آن . بدون بیگانه و اغیار شدن آن .
- خالی گردیدن سرای یا خانه ؛ بدون ساکن شدن آن .
- خالی گردیدن مجلس ؛ خلوت شدن آن . بدون بیگانه و اغیار شدن آن .