ترجمه مقاله

خالی گشتن

لغت‌نامه دهخدا

خالی گشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) تهی شدن . خالی گردیدن : هراة از شوایب نزاع و ظلم متعدیان خالی گشت و بعدل وافر سلطان حالی شد. (جهانگشای جوینی ). رجوع به «خالی گردیدن » و ترکیبات آن شود.
ترجمه مقاله