ترجمه مقاله

خاموشی

لغت‌نامه دهخدا

خاموشی . (اِخ ) هاشمی . متخلص به خاموشی . شاه محمد قزوینی شرح حال او را نوشته و مطلع یکی از غزلیات و عده ای از اشعارش را که در عصر سلطان سلیم خان عثمانی سروده آورده است . (از الذریعه الی تصانیف الشیعه تألیف آقابزرگ طهرانی جزء 1 قسم 9ص 285). شاه محمد چنین آرد: مولانا هاشمی پرهوش بود واز این جهت خاموشی تخلص می نمود و این مطلع ازوست :
عالم فانی که در وی شادمانی کمتر است
حاصلش گر گنج قارونست خاکش بر سر است .

(مجالس النفایس چ تهران ص 394).


ترجمه مقاله