ترجمه مقاله

خانباجی

لغت‌نامه دهخدا

خانباجی . [ خام ْ ](اِ مرکب ) این لفظ از دو قسمت تشکیل شده یکی «خان » که مخفف «خانم » است و دیگر «باجی » که کلمه ای است ترکی بمعنی «خواهر» و مجموعاً یعنی «خانم خواهر». || مادر بزرگ : نوه ها بمادر بزرگ خود خانباجی خطاب می کنند. || خواهر شوهر: زنهای شوهردار غالباً خواهرشوهر را به این لفظ مینامند. || خطابی است زنهای غیر خویشاوند را بجهت صمیمیت و خصوصیت زیاد.
- امثال :
از روی لاعلاجی به خرسه میگویند خانباجی ، نظیر: «از زور بی کسی به خرسه گفتیم خالقزی »؛ این مثل در موردی بکار میرود که شخص از روی ناچاری دست بدامان هرکس می زند.
ترجمه مقاله