ترجمه مقاله

خانقاه

لغت‌نامه دهخدا

خانقاه . [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . واقع در19 هزارگزی شمال خاوری دیزگران و 6 هزارگزی کیونان .ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر. دارای 585 تن سکنه که سنی مذهبند و بزبان کردی و فارسی تکلم میکنند. این ده از چشمه و زه و رودخانه ٔ محلی مشروب میشود. محصولاتش غلات و حبوبات و لبنیات و توتون و قلمستان است و اهالی بکشاورزی گذران میکنند. از صنایع دستی زنان قالیچه ، جاجیم و گلیم بافی و راه مالرو میباشد، در تابستان از طریق سنقر بسنجاب اتومبیل میتوان برد. این ده در سه محل بفاصله ٔ 2 الی 4 هزارگزی واقع است و به علیا وسطی و سفلی مشهور می باشد. سکنه ٔ علیا 110 تن ووسطی 260 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
ترجمه مقاله