ترجمه مقاله

خانگاه

لغت‌نامه دهخدا

خانگاه . [ ن َ / ن ْ ] (اِ مرکب ) خانقاه . (شرفنامه ٔ منیری ). بر وزن و معنی خانقاه است و آن خانه ای باشد که درویشان و مشایخ در آن عبادت کنند و بسر برند. خانقاه معرب آن و بحذف «الف » هم آمده است که «خانگه » باشد. (از برهان قاطع) : اما خانگاهی محتشم است کی همچون حرمی است از آن شیخ ابواسحاق شیرازی رحمه اﷲ. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 146). و خود موی بازمیکنم و به خانگاهی می شوم و به عذر گذشته مشغول . (بدایع الازمان ). || خانه :
سه جادو مرمرا در خانگاهند
که در نیرنگ جستن صد سپاهند.

(ویس و رامین ).


ترجمه مقاله