خان خرک
لغتنامه دهخدا
خان خرک .[ ن ِ خ َ رَ ] (اِ مرکب ) خان است که کاروانسرا باشد.(برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) :
خان خرک شده ست همه خان مان ما
بر یکدگر نشسته درو کاروان برف .
|| کاروانسرای کوچک . (آنندراج ) (برهان قاطع).
خان خرک شده ست همه خان مان ما
بر یکدگر نشسته درو کاروان برف .
کمال اسماعیل (از فرهنگ جهانگیری ).
|| کاروانسرای کوچک . (آنندراج ) (برهان قاطع).