ترجمه مقاله

خاکساری

لغت‌نامه دهخدا

خاکساری . (حامص مرکب ) خاک آلودی . (شرفنامه ٔ منیری ). || عجز و تواضع. (آنندراج ). افتادگی . نامرادی . خواری . (شرفنامه ٔ منیری ) (فرهنگ شعوری ج 1 ص 384) : که در نگونساری و خاکساری ایشان و راحت و آسایش انام و تازگی ایام است . (تاریخ قم ص 4).
لباس عافیتی به ز خاکساری نیست
به این لباس سبک از جهان قناعت کن .

صائب (از آنندراج ).


هر که نقش خویش را در خاکساری دیده است
می نهد چون بوریا پهلوی لاغر را به خاک .

صائب .


ترجمه مقاله