خاک پرست
لغتنامه دهخدا
خاک پرست . [ پ َ رَ ] (نف مرکب ) پرستنده ٔ خاک .کنایه از کسی است که دوستدار امر بیمقدار است . آنکه دل به هیچ بندد. آنکه دل بر جهان بندد :
دلا جهان همه باد است و خلق خاک پرست
نه آتشم که فروزی بباد رخسارم .
که ز نامحرمان خاک پرست
می نماید که شخصی اینجا هست .
دلا جهان همه باد است و خلق خاک پرست
نه آتشم که فروزی بباد رخسارم .
خاقانی .
که ز نامحرمان خاک پرست
می نماید که شخصی اینجا هست .
نظامی .