ترجمه مقاله

خبث

لغت‌نامه دهخدا

خبث . [ خ ُ ] (ع مص ) زنا کردن با زن کسی . حرام آمیختن . به ناپاک با زنی هم آغوش شدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ) (از متن اللغة) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || لواط کردن . با پسران جفت شدن . با امردان درآمیختن . || بلایه و گربز گردیدن مرد. گربزشدن . زیرک شدن . بد شدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ) (تاج العروس ) (متن اللغة) (معجم الوسیط) (لسان العرب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). || پلید شدن . ناپاک شدن . ضد طیب . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از البستان ) (از تاج العروس ) (از متن اللغة) (از معجم الوسیط)(از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ).
ترجمه مقاله