ترجمه مقاله

خبس

لغت‌نامه دهخدا

خبس . [ خ َ ] (ع مص ) بمشت گرفتن چیزی . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از معجم الوسیط)(از ناظم الاطباء). غنیمت گرفتن . (از معجم الوسیط). || حق کسی را بظلم گرفتن . (از متن اللغة) (از معجم الوسیط) (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله