ترجمه مقاله

خبل

لغت‌نامه دهخدا

خبل . [ خ َ ] (ع اِ) تباهی اعضاء. || فالج . (از منتهی الارب )(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || قطع دست و پای . ج ، خبول . منه : لنا فی بنی فلان دماء و خبول . و نیز: من اصیب بدم اوخبل . (از اقرب الموارد). || منع. (از منتهی الارب ). || انعام . آنچه زیاده بر اجرت مشروطی که حمال معین کرده است داده شود. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || قرض . || استعاره . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله