ترجمه مقاله

خب

لغت‌نامه دهخدا

خب . [ خ َب ب ] (ع ص ) مرد فریبنده .مرد گربز. (اقرب الموارد) (تاج العروس ) (المنجد) (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). مرد زیرک . هوشیار. مکار. حیله گر. (غیاث اللغات ) : الخب و المغفل داستان زیرک و شریک مغفل . (کلیله و دمنه ٔ بهرامشاهی ).
ترجمه مقاله