ترجمه مقاله

ختاع

لغت‌نامه دهخدا

ختاع . [ خ ِ ] (ع اِ) دست پناه . دستکش . دستانه . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || دستبانات و آن دستکشهایی است که حاملین بار بردست می کنند و واحد آن خِتاعَه می باشد. || کف دستی از پوست که صیاد در صید بر دست میکند. (متن اللغة). || ج ِ ختیعه . پوستی است که تیرانداز ابهام خود را با آن می پوشاند. (از معجم الوسیط).
ترجمه مقاله