ختم شدن
لغتنامه دهخدا
ختم شدن . [ خ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بفرجام رسیدن . به انتها رسیدن . پایان یافتن . تمام گشتن :
در این ایام شد ختم سخن بر نامه ٔ صائب
مسلم بود گرزین پیش بر سعدی شکرخایی .
در این ایام شد ختم سخن بر نامه ٔ صائب
مسلم بود گرزین پیش بر سعدی شکرخایی .
صائب .