خجلغتنامه دهخداخج . [ خ َج ج ] (ع مص ) در میان فنون بسواری زیاد پرداختن : خج القوم ؛ اکثروا فی فنونهم الرکوب . (از متن اللغة). || یورتمه رفتن . (دزی ج 1 ص 352).