ترجمه مقاله

خدابنده

لغت‌نامه دهخدا

خدابنده . [ خ ُ ب َ دَ / دِ ] (اِخ ) وی چهارمین پادشاه از خاندان صفویست که فرزند شاه طهماسب اول و نوه ٔ شاه اسماعیل اول بوده . بسال 985 هَ .ق . پس از برادرش تکیه بر اورنگ شاهی زد، ولی بواسطه ٔ ضعف و ناتوانی نتوانست کاری کند و آنچه انجام میافت ، بدست فرزند اکبرش حمزه میرزای صفوی بود. بدوران او سپاه عظیمی ترک از طرف سلطان مرادخان ثالث پادشاه عثمانی بسوی ایران آمد و پس از جنگهای سخت و خونین شهرهای تبریز و شروان و تفلیس و نواحی دیگری بتصرف نیروی عثمانی درآمد وچون حمزه میرزا کشته شد، سپاه ایران بکلی شکست خورد و وضع داخلی ایران نیز بهرج و مرج افتاد تا آنکه فرزند دوم او شاه عباس اول از خراسان بپایتخت آمد و بجای پدر زمام امور را بدست گرفت . سلطان خدابنده نیز به اندک مدتی پس از آن درگذشت . (از قاموس الاعلام ترکی ج 3). رجوع به سلطان محمد صفوی در این لغت نامه شود.
ترجمه مقاله