ترجمه مقاله

خدانکرده

لغت‌نامه دهخدا

خدانکرده . [ خ ُ ن َ ک َ دَ / دِ ] (ق مرکب ) خداناکرده . خدانخواسته . رجوع به خداناکرده شود :
تو کمان کشیده و در کمین که زنی به تیرم و من غمین
همه ٔ غمم بود از همین که خدانکرده خطا کنی .

هاتف اصفهانی .


ترجمه مقاله