ترجمه مقاله

خداونده

لغت‌نامه دهخدا

خداونده . [ خ ُ وَ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) صاحب . خداوند. مالک :
گروهی خداونده ٔ چارپای
گروهی خداوند کشت و سرای .

فردوسی .


چنان باشد که در زمین مردمان و بر چه ویران بنا می افکنی . باری بنا چنان افکن که اگر خداونده بیاید و آنرا ویران کند، چوبی بماندکه با خود ببری . (کتاب المعارف ). آن خرک را اگر جامه و یا بارش فروگیرند جفته درانداختن گیرد، اما از خداونده نجهد. (کتاب المعارف ). || آقا. مولی . بزرگ : جاه و مال می طلبی اگر از بهر آن می طلبی تا خداونده باشی ، محال می طلبی زیرا که چندین هزار آدمی خداونده نشدند تو نیز هم نشوی . (کتاب المعارف ).
ترجمه مقاله