خدعه . [ خ َ / خ ُ / خ ِ ع َ ](ع اِ) فریب . منه : الحرب خدعه ؛ جنگ انصرام می یابد بفریب . (از منتهی الارب ). || این کلمه واحد خدع است و طریق خدع به راههایی اطلاق میشود که گاه نمایان و گاه مخفی است . (از یاقوت در معجم البلدان ).
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.