ترجمه مقاله

خدنگ انداز

لغت‌نامه دهخدا

خدنگ انداز. [ خ َ دَ اَ ] (اِ) آنکه خدنگ می اندازد. خدنگ افکن . تیرانداز :
شهری که همچو سکندر سپهبدان دارد
سنان گذار و کمندافکن و خدنگ انداز.

سوزنی .


ترجمه مقاله