ترجمه مقاله

خذف

لغت‌نامه دهخدا

خذف . [ خ َ ] (ع مص ) سنگریزه و خسته خرما و مانند آن انداختن به انگشتان یا بچوب . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء)(از تاج العروس ) (از آنندراج ). به انگشت سنگ انداختن . (مصادر زوزنی ). || بیوکندن و بینداختن چیزی بسوی کسی . || دریدن . || دروغ گفتن . || سوراخ کردن . (مصادر زوزنی ).
ترجمه مقاله