ترجمه مقاله

خراش

لغت‌نامه دهخدا

خراش . [ خ َ ] (اِخ ) او از تابعان است و جابیه را دید و فرزندش عبداﷲ از او حدیث دارد. (از لسان المیزان ج 2 ص 396).
ترجمه مقاله