ترجمه مقاله

خربز

لغت‌نامه دهخدا

خربز. [ ج َ ب ُ ] (اِ) مخفف خربزه است و آن میوه ای است معروف . (از برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || هندوانه و معرب آن را دابوقه خوانند. (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). || گیاهی نیز هست مانند اشنان . (برهان قاطع) (ازناظم الاطباء). رجوع به خربزه در این لغت نامه شود.
خامی سوی پالیزجان آید که تا خربز خورد
دیدی تو خود یا دیده ای کاندر جهان خربز خورد.

مولوی .


ترجمه مقاله