ترجمه مقاله

خردپستان

لغت‌نامه دهخدا

خردپستان . [ خ ُ پ ِ ] (ص مرکب ) زن که پستان خرد دارد و این در میان ایرانیان حسن است ، برخلاف ، نزد اروپائیان مطلوب نیست . (یادداشت بخط مؤلف ). مسحاء. (منتهی الارب ). کمش . کمیش :
بتی خردپستان بدست آورد
که بر نار بستان شکست آورد.
خردپستان وقتی صفت مدح است که کنایت از جوانی و کودکی و نارس بودن دختر باشد نه غیر آن .
ترجمه مقاله