ترجمه مقاله

خرزات

لغت‌نامه دهخدا

خرزات . [ خ َ ] (ع اِ) ج ِ خَرْزة. رجوع به خرزه شود.
- خرزات الملک ؛ جواهر تاج پادشاه . (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). چون سالی بر پادشاهی میگذشت او بر تاج خود خرز می افزود که علامت مدت سلطنت او باشد. (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجوع به الجماهر بیرونی شود.
ترجمه مقاله