خرسار
لغتنامه دهخدا
خرسار. [ خ َ ] (اِخ ) ظاهراً باید نام دیگر خرخیز یا قرقیز باشد. (یادداشت بخط مؤلف ) :
حکیمان سرغزل گویند و من بس خرغزل گویم
نیم گویی من از نخشب که از المار و خرسارم .
حکیمان سرغزل گویند و من بس خرغزل گویم
نیم گویی من از نخشب که از المار و خرسارم .
سوزنی .