خرسول
لغتنامه دهخدا
خرسول . [ خ َ ] (اِ مرکب ) خر نامبارک و بی میمنت . (از انجمن آرای ناصری ) (از آنندراج ) :
آن یکی عیسی آن دگر خرسول
آن سوم خضر و آن چهارم غول .
آن یکی عیسی آن دگر خرسول
آن سوم خضر و آن چهارم غول .
حکیم سنائی (از انجمن آرای ناصری ).