ترجمه مقاله

خرمه

لغت‌نامه دهخدا

خرمه . [ خ ُرْ رَ م َ ] (اِخ ) نام ناحیتی است از نواحی فارس بجانب استخر. (از معجم البلدان ):خرمه شهرکی است خوش و هوا معتدل و آب روان و میوه وغله بسیار و قلعه ای است آنجا بر کوه سخت استوار معروف بقلعه ٔ خرمه و جامع و منبر است . (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 129). قلعه ٔ خرمه قلعه ای محکم است در میان عمارتها و هوای آن معتدل و آب مصنعه دارد. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 159). از جانب شیراز شاه یحیی برحسب میعاد به اتفاق لشکری جرار متوجه یزد شد، از عقب او مبارکشاه انیاغ و جمعی از امراء بتکامیشی روانه گردانیدند. در حدود خرمه میان ایشان محاربه شد و بازگشتند. (تاریخ گزیده چ 1 ص 700).
ترجمه مقاله