ترجمه مقاله

خروس

لغت‌نامه دهخدا

خروس . [ خ ُ ] (اِ) خیزآب . (یادداشت بخط مؤلف ). کوهه .موج آب . || هیکلی است شبیه خروس که از کاغذ می سازند. (یادداشت بخط مؤلف ). || قسمی ظرف شراب . پیاله . (یادداشت بخط مؤلف ) :
می ز خروس ده منی همچو پر تذرو ده
هین که خروس صبح خوان بار دگر فشاند پر.

مجیر بیلقانی .


|| بَظَر. خُروسَک . خُروسه . گندمک . (زمخشری ). تلاق . چوچوله . (یادداشت بخط مؤلف ). || گلوله . || رقص و سرود یونانیان . || شهوت پرست . (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله