ترجمه مقاله

خرکی

لغت‌نامه دهخدا

خرکی . [ خ َ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به خر. از خر. (یادداشت بخط مؤلف ). || سخت . زفت . زمخت . سطبر. خشن . (یادداشت بخط مؤلف ). || سخت بی ادبانه . (یادداشت بخط مؤلف ).
- خرکی بار کردن ؛ سخت بسیار خوردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
- خرکی بار کرده بودن ؛ بسیار خورده بودن . (یادداشت بخط مؤلف ).
- خیار خرکی ؛ خیار قطور و بزرگ . (یادداشت بخط مؤلف ).
- شوخیهای خرکی ؛مزاحها و ملاعبه های درشت با زبان یا با دست . (یادداشت بخط مؤلف ).
- ناز خرکی ؛ ناز و کرشمه های بیمورد و بیجا. (یادداشت بخط مؤلف ).
|| منسوب به خرک . (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله