ترجمه مقاله

خر دجال

لغت‌نامه دهخدا

خر دجال . [ خ َ رِ دَج ْ جا ] (اِخ ) خر متعلق به دجال . معروفست چون دجال ظهور کند خری که او بر آن سوار است خواص عجیبی دارد که از آنجمله است پشکل آن ، چه مردمان ابتداء آن پشکل را نقل و نبات می انگارند ولی چون آنرا بکار می برند می فهمند آن پشکل است و دیگر آنکه به هر موی آن طبل آویخته است ، بودن این خر باعث میشود که ازدحام و هنگامه ٔ عجیبی در عقب آن خر و دجال راه افتد :
به اره مرخر دجال را میان ببرم
که خرسوار بیندازد از نهیب عصا.

سوزنی .


- خر دجال ظهور کردن ؛ کنایه از ازدحام وجنجال عظیم بودنست . (یادداشت بخط مؤلف ).
ترجمه مقاله