خزانی
لغتنامه دهخدا
خزانی . [ خ َ ] (ص نسبی ) منسوب به خزان و پائیز. (ناظم الاطباء) (یادداشت بخط مؤلف ) :
آب انگور خزانی را خوردن گاه است .
منزل فانی است قرارش مبین
باد خزانی است بهارش مبین .
کدام باد بهاری وزید در آفاق
که باز در عقبش نکبت خزانی نیست .
آب انگور خزانی را خوردن گاه است .
منوچهری .
منزل فانی است قرارش مبین
باد خزانی است بهارش مبین .
نظامی .
کدام باد بهاری وزید در آفاق
که باز در عقبش نکبت خزانی نیست .
سعدی .