ترجمه مقاله

خزب

لغت‌نامه دهخدا

خزب . [ خ َ زَ ] (ع مص ) آماسیدن و یا فربه شدن که گویا برآماسیده است . || مبتهج گردیدن پوست . || آماس کردن پستان ناقه و تنگ شدن سوراخهای آن . || خشک شدن و کم شیر گردیدن پستان ناقه . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ).
ترجمه مقاله