ترجمه مقاله

خزنده

لغت‌نامه دهخدا

خزنده . [ خ َ زَ دَ / دِ ] (نف ) آنکه می خزد. (از ناظم الاطباء). || کشان کشان رونده . جانوری که کشان رود. (یادداشت بخط مؤلف ) :
شیر غرنده که او را دید از هیبت او
پیش او گردد چون مار خزنده بشکم .

فرخی (دیوان ص 237).


|| هر یک از جانوران متعلق به دسته ٔ «خزندگان » چون مار، سوسمار، لاک پشت ، تمساح . هریک از جانوران متعلق به دسته ٔ حشرات الارض ، خستر . (از ناظم الاطباء). جحر؛ سوراخ دده و خزنده . (منتهی الارب ) .
ترجمه مقاله