ترجمه مقاله

خستجان

لغت‌نامه دهخدا

خستجان . [ خ َ ] (اِخ ) نام یکی از ولایت شمالی ایران : اشکور و دیلمان و ولایت طوالش و خرکان و خستجان ولایت بسیار است مابین عراق و جیلانات در کوهستان خست افتاده است و هر ولایت در حکم حاکم علیحده باشد و آن حاکم خود را پادشاهی شمارد و مردم آنجا جنگی و مردانه باشند اما چون از آن ولایت بیرون آیند سخت زبون شوند و چون کوهی اند از مذاهب فراغتی دارند اما بقوم شیعه و بواطنه نزدیکتراند و پنبه و میوه کمتر باشد و در او گوسفند نیکو آید و علفخوارهابسیار بود و سازگار باشد. (نزهةالقلوب ج 3 ص 60).
ترجمه مقاله