ترجمه مقاله

خسرو

لغت‌نامه دهخدا

خسرو. [ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) ابن فیروزه . نام یکی از امرای طبرستان است . او و اسپهبد هروسندان با سید حسن بن قاسم بیعت کردند و علم مخالفت با ناصرالحق برافراشتند سید حسن بن قاسم بجانب آمل بازگشت و بعظمت هر چه تمامتر در عیدگاه آن بلده نزول اجلال کرد و چون ناصرکبیر بر ما فی الضمیر او اطلاع یافت بجانب پایدشت فرار کرد ولی سید حسن او را گرفت و در قلعه ٔ لاریجان محبوسش کرد و بعد بر اثر الحاح لیلی بن نعمان که حاکم ساری از جانب ناصرالحق بود، از زندان آزاد شد. (از حبیب السیر جزء 4 از ج 2 ص 412).
ترجمه مقاله