ترجمه مقاله

خشاره

لغت‌نامه دهخدا

خشاره . [ خ ُ / خ َ رَ ] (ص ) پیراسته . پاک کرده . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) :
به هر مومی که باشد اهتمامش
نباشد حاجت زرع و خشاره .

شمس فخری (از انجمن آرای ناصری ).


ترجمه مقاله