ترجمه مقاله

خشار

لغت‌نامه دهخدا

خشار. [ خ ُ / خ َ ] (ص ) پیراسته . پاک کرده . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ) :
باغ دین و کشت دولت را به تیغ
کرد از خار و خس اعدا خشار.

فرخاری (از آنندراج ).


ترجمه مقاله