خشم آلود
لغتنامه دهخدا
خشم آلود. [ خ َ / خ ِ ] (ن مف مرکب ) غضبناک . خشمناک . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). خشمگین . غضب آلود. مغضب . (یادداشت بخط مؤلف ) : روباهان را زهره نباشد از شیر خشم آلود. (تاریخ بیهقی ).
قلاده نیم گسل گشت و شیر خشم آلود.
وحشی تیزچنگ خشم آلود
کز دم آتشین برآرد دود.
قلاده نیم گسل گشت و شیر خشم آلود.
اثیرالدین اخسیکتی .
وحشی تیزچنگ خشم آلود
کز دم آتشین برآرد دود.
نظامی .