ترجمه مقاله

خشکآب

لغت‌نامه دهخدا

خشکآب . [ خ ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) مرواریدی است ناصاف و تیره و بی آب (جواهرنامه ). قسمی مروارید است منسوب به قنای تیره رنگ که سپیدی آن بسپیدی گچ زند و آب و رونقی نیکو ندارد و به سنگ ریزه ماند، مقابل خوشاب که مروارید مدحرج رخشان و آبدار است . (یادداشت بخط مؤلف ). و رجوع به الجماهیر بیرونی شود.
ترجمه مقاله