ترجمه مقاله

خشکانج

لغت‌نامه دهخدا

خشکانج . [ خ ُ ] (ص ) خشک اندام . لاغر. نزار. سخت نحیف . (یادداشت بخط مؤلف ) :
تو چنین فربه و اکنده چرائی پدرت
هندوی بود یکی لاغر و خشکانج و نحیف .

لبیبی .


ترجمه مقاله